خاطرت آید که آن شب ، از جنگلها گذشتیم برتن سرد درختان ، یادگاری نوشتیم با من اندوه جدایی ، نمیدانی چه ها کرد نفرین به دست سرنوشت ، تورو از من جدا کرد بی تو بر روی لبانم ، بوسه پژمرده گشته بی تو از این زندگانی ، قلبم آزرده گشته بی تو ای دنیای شادی ، دلم دریای درد است چو کبوترهای غمگین ، نگاهم مات و سرد است ای دلت دریاچه نور ، گر دلم را شکستی خاطراتم را به یاد آر ، هر جا بی من نشستی
تقدیمش می کنم به تو با یه دنیا عشق در پنج شنبه 89/9/18ساعت به یاد تو بودن
10:26 عصر توسط سورنا لطف دوستان ( ) |
|